در مجموع میتوان رویکردهای معطوف به علم دینی را به صورت ذیل دسته بندی نمود:
الف: مخالفان علم دینی:
1) نفی کلی: عدهای از جمله مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش، علم دینی را نه ممکن میدانند و نه ضروری و معتقدند که مفهوم علم دینی منطقا پارادوکسیکال است.
2) تفصیل بین علم و تکنولوژی: در کنار نظریه فوق؛ دیدگاه علی پایا قراردارد که علم دینی را ناممکن اما تکنولوژی دینی را ممکن و در مواردی تحقق یافته میداند، منتها ایشان معتقد است که علوم انسانی دارای شأن تکنولوژیک بوده و از این جهت قابل دینی سازی و بومی شدن میباشد.
ب: موافقان علم دینی:در این رویکرد میتوان دیدگاههای نسبتا متفاوتی را رد یابی نمود:
1) نسبیگرایان: حسینی الهاشمی نظریه پرداز فرهنگستان علوم بر این باور است که تمام مفاهیم، روشها، روش شناسیها و حتی قواعد منطق و ریاضیات میتوانند دینی یا غیر دینی باشند. دکتر زیباکلام در این ارتباط صرفا به دنبال اثبات امکان علم دینی است.
2) واقع گرایان: این رویکرد به دو دیدگاه قابل تقسیم میباشد:
یک) امکام علم دینی در سطح مبانی دانش: در این ارتباط دکترگلشنی معتقد است که داشتن رویکرد خدا باورانه، جهت تفسیر دستاوردهای علمی برای دینی نامیدن علم کافی است یعنی علمی که در چارچوب ارزشها و بینشهای دینی تولید شود علم دینی میباشد. دکترباقری در دیدگاه خویش سعی دارد که راههای دخالت باورهای دینی در ساختن علوم را نشان دهد.
دو) امکان علم دینی در سطح مبانی، روشها و مسایل: در این ارتباط میتوان از دیدگاههای سیدحسین نصر، جوادی آملی، عابدی شاهرودی و پارادیم اجتهادی دانش دینی یا «پاد» که اخیرا از سوی نویسندگان این کتاب (علم دینی؛ دیدگاهها و ملاحظات) انتشار یافته است یاد نمود.[1]
[1]. مقدمه کتاب علم دینی؛ دیدگاهها و ملاحظات.
منبع:
مقدمه کتاب علم دینی؛ دیدگاهها و ملاحظات